موهای رنگ شده نیازمند توجه و مراقبت خاص است تا رنگ زیبا و جذاب موها به مدت طولانی حفظ شود. از جمله اینکه باید از محصولات مخصوص موهای رنگ شده استفاده کنید. در ادامه مطلب، نکاتی برای مراقبت از موهای رنگ شده آورده شده است.
1. استفاده از شامپوها و محصولات خاص: از شامپوها و محصولاتی که مخصوص موهای رنگ شده هستند، استفاده کنید. این محصولات معمولاً حاوی مواد نرمکننده و حفاظتی برای حفظ رنگ موها هستند.
2. شستشو با آب سرد یا خنک: هنگام شستشوی موها، از آب خنک یا سرد استفاده کنید. آب گرم میتواند باعث از بین رفتن سریعتر رنگ موها شود.
3. استفاده از نرمکننده یا کاندیشنر: برای حفظ نرمی و لطافت موها مرتب از نرمکننده استفاده کنید. این محصولات میتوانند به بهبود ساختار موها و حفظ رطوبت کمک کنند.
4. استفاده از محافظ موها در برابر حرارت: در صورت استفاده از دستگاههای حرارتی مانند سشوار یا اتو مو، از محافظ موها استفاده کنید تا از آسیب حرارتی محافظت شوند.
5. تاخیر در شستشوی موها: بهتر است 48 تا 72 ساعت پس از رنگآمیزی، موها را شستشو ندهید. این کار اجازه میدهد تا رنگ در ساختار مو و کوتیکولها بهتر جا بیفتد.
6. استفاده از ماسک مو: مراقبتهای عمیق مو با ماسک مو نیز به بهبود وضعیت موها و حفظ رطوبت کمک میکند.
7. خودداری از تماس با آفتاب بیحد و مرز: تا حد امکان از تماس مستقیم موها با آفتاب و مواجهه با فرآیندهای شیمیایی مضر خودداری کنید، زیرا این عوامل میتوانند باعث از بین رفتن سریعتر رنگ موها شوند.
8. کاهش شستشوی موها: شستشوی کمتر موها موجب ماندگاری بیشتر رنگ مو میشود.
9. رژیم غذایی مناسب: رژیم غذایی سالم و متنوع به سلامت موها کمک میکند. مطمئن شوید که مواد غذایی مورد نیاز برای سلامتی موها نیز در رژیم شما وجود داشته باشند.
با رعایت این نکات، میتوانید عمر رنگ زیبای موهای خود را طولانیتر کنید.
روغن آرگان یک روغن طبیعی با خواص زیادی است که میتواند به بهبود و حفظ سلامت موهای رنگ شده کمک کند. در زیر به برخی از خواص روغن آرگان برای موهای رنگ شده اشاره شده است:
1. ترمیم موها: روغن آرگان حاوی اسیدهای چرب اساسی مانند اسید لینولئیک و اسید ألفا-لینولئیک است که به ترمیم موها و تقویت ساختار آنها کمک میکنند. این ویژگی میتواند به بهبود موهای خشک و آسیبدیده در اثر رنگ یا دکلره کمک کند.
2. حفظ رطوبت موها: روغن آرگان به دلیل ویژگیهای نرمکننده و مرطوبکنندهاش میتواند رطوبت موها را حفظ کند. این خاصیت میتواند از از بین رفتن زودهنگام رنگ موها جلوگیری کند.
3. محافظت در برابر حرارت: روغن آرگان میتواند به عنوان یک محافظ طبیعی برای موها در برابر حرارتهای مستقیم مانند اتو مو یا سشوار عمل کند. این به جلوگیری از خشکی و آسیب حرارتی موها کمک میکند.
4. لطافت و نرمی موها: استفاده از روغن آرگان میتواند به موها لطافت و نرمی ببخشد. این ویژگیها از موها در برابر اثرات محیطی و فرآیندهای شیمیایی که غالبا آسیبزا هستند، محافظت کنند.
5. رفع خشکی و شکنندگی موها: روغن آرگان به خاطر خواص نرمکنندگی و ترمیمیاش، میتواند از خشکی موها جلوگیری و به تقویت ساختار آنها کمک کند تا شکنندگی کاهش یابد.
6. حاوی آنتیاکسیدانها: روغن آرگان حاوی آنتیاکسیدانهای قوی مانند ویتامین E است که میتوانند از موها در برابر آسیبهای اکسایشی محافظت کنند و به حفظ رنگ موها کمک کنند.
7. تسریع در ترمیم موها پس از رنگآمیزی: استفاده از روغن آرگان پس از رنگآمیزی میتواند به تسریع در فرآیند ترمیم و بهبود وضعیت موها کمک کند.
قبل از استفاده از روغن آرگان یا هر محصول دیگری، مهم است که اطمینان حاصل شود که محصول حاوی مواد شیمیایی یا مواد حساسکننده نیست و با انوع موها و پوست سر شما سازگار است.
استفاده از شامپو بدون سولفات یک گزینه خوب برای مراقبت از موهای رنگ شده است، زیرا سولفاتها موجب خشکی و از بین رفتن رنگ موها میشوند. در زیر توضیحات بیشتری در مورد استفاده از شامپو بدون سولفات برای موهای رنگ شده آورده شده است:
1. حفظ رنگ موها: استفاده از شامپو بدون سولفات میتواند به حفظ رنگ موها کمک کند و رنگ موهای شما را طولانیتر نگه دارد.
2. کاهش خشکی موها: سولفاتها میتوانند رطوبت موها را از بین ببرند و موجب خشکی آنها شوند. شامپوهای بدون سولفات باعث نرمتر و مرطوبتر ماندن موها میشوند.
3. مناسب برای موهای حساس: موهای رنگ شده به دلیل فرآیند رنگآمیزی حساستر میشوند. شامپوهای بدون سولفات، بدون ایجاد خشکی یا تحریک اضافی، به مراقبت از موهای حساس کمک میکنند.
4. بهبود بافت موها: این نوع شامپوها معمولاً حاوی مواد نرمکننده و ترمیمی هستند که به بهبود بافت موها و تقویت ساختار آنها کمک میکنند.
5. کمترین تداخل با روغنهای طبیعی موها: شامپوهای بدون سولفات کمترین تداخل با روغنهای طبیعی موها دارند. این به موها کمک میکند تا رطوبت طبیعی خود را حفظ کنند.
6. کاهش تحریکات پوست سر: برخی افراد ممکن است به سولفاتها حساسیت داشته باشند و از تحریکات پوست سر رنج ببرند. استفاده از شامپوهای بدون سولفات میتواند این مشکل را کاهش دهد.
به هر حال، مهمترین نکته این است که شامپوی مورد استفاده شما با توجه به نوع موها و نیازهای خاص آن سازگار باشد. اگر موهای شما نیاز به مراقبت خاص دارند، ممکن است لازم باشد با کارشناس مراقبت از موها یا آرایشگر مشورت کنید.
سخن پایانی
موهای رنگ شده نیاز به مراقبت و توجه ویژه دارند زیرا فرآیند رنگآمیزی میتواند تأثیرات زیادی بر وضعیت موها داشته باشد و ساختار موها را تغییر دهد. همانطور که گفته شد مراقبت دقیق از موهای رنگ شده شامل استفاده از محصولات مناسب، محافظت در مقابل حرارت، حفظ رطوبت و استفاده از شامپوها و مراقبتهای خاص میشود. برند ونتی پیو که یک برند معتبر ایتالیایی است، محصولات مخصوص موهای رنگ شده متفاوتی مثل شامپو و ماسک بدون سولفات و روغن آرگان دارد که شما به راحتی میتوانید این محصولات را از وبسایت ونتی پیو که نمایندگی این برند در ایران است تهیه کنید.
Top of Form
طرز تهیه سس پیله
ابتدا پیله تازه پاچ باقالا یا لوبیا چیتی را پاک کنید و سر و دم آن را بگیرید و اگر نخ دارد آن را جدا کنید سپس آن ها را تمیز بشورید بعد داخل یک قابلمه مقداری آب بریزید و باقالاها را داخل قابلمه بریزید روی حرارت متوسط قرار دهید تا کاملا بپزند.
در این فاصله که باقالاها پخته میشوند چند سیب زمینی را پوست بگیرید، به دلخواه خودتان به شکل نگینی یا خلالی برش بزنید بعد سیب زمینیها را بشورید، سیب زمینیها را داخل سبد بریزید تا آب اضافی آنها خارج شود و کاملا خشک شوند
بعد در یک تابه مقداری روغن بریزید، روی حرارت متوسط قرار دهید تا روغن داغ شود سپس سیب زمینیها را داخل تابه بریزید با روغن داغ سرخ کنید هرازگاهی سیب زمینیها را هم بزنید، تا همه قسمتهای آنها به یک اندازه سرخ شوند.
سپس سیب زمینیها را از داخل تابه بردارید، کنار بگذارید برای درست کردن سس غذا ابتدا داخل یک تابه مقداری روغن بریزید بعد کره را به آن اضافه کنید و روی حرارت ملایم قرار دهید تا کره ذوب شود، هم بزنید تا روغن و کره خوب با هم مخلوط شوند.
بعد مقداری رب گوجه فرنگی را داخل تابه بریزید، تفت دهید تا رنگ آن باز شود و بوی خامی رب گوجه گرفته شود سپس مقداری شوید خشک را به تابه اضافه کنید و با مواد مخلوط کنید تا کمی تفت داده شود و عطر شوید در مواد سس پخش شود.
به دلخواه و با سلیقه خودتان میتوانید از شوید تازه هم به جای شوید خشک استفاده کنید شویدها را تمیز پاک کنید، بشورید و در اندازههای ریز خرد کنید، سپس به مواد سس اضافه کنید، تفت دهید تا رنگ آنها تغییر کند و عطر شوید در سس پخش شود.
بعد باقالاهای تازه را به مواد سس اضافه کنید، هم بزنید تا باقالاها در سس کمی تفت داده شوند و عطر و طعم مخلوط مواد سس کاملاً به خورد باقالاها برود تقریباً بعد از ? دقیقه که باقالاها را تفت دادید تابه را از روی حرارت بردارید و کنار بگذارید.
سپس مقداری سس پیله را داخل ظرف مناسب بریزید در اطراف آن سیب زمینیهای سرخ کرده را قرار دهید، مقدار سیب زمینی سرخ کرده بستگی به ذائقه و سلیقه خودتان دارد بعد به دلخواه با چند برگ نعنا و ریحان تازه اطراف ظرف را تزئین کنید. در آخر سس پیله را به عنوان یک غذای ساده و خوش طعم محلی همراه با نان تازه، انواع دورچین و مخلفات سرو کنید.
منبع : مجله آشپزی مامی کوکینگ
http://maps.google.com/url?q=http%3A%2F%2Fwww.mamicooking.ir
http://clients1.google.de/url?sa=t&url=http%3A%2F%2Fmamicooking.ir
چرا تنظیم چشمی دزدگیر ماشین مهم است؟ دزدگیر ماشین، قدیمیترین و مهمترین سیستم ضد سرقت خودرو است. سیستم ضد سرقت، با کمک حسگرها، ورود غیرمجاز افراد به داخل ماشین را تشخیص داده، سپس، به طور خودکار فعال میشود و با به صدا درآوردن آلارم هشدار، مانع از ورود سارقان به داخل خودرو میشود. پس به طورکلی، دزدگیر ماشین، توسط حسگرهایی که اطراف و داخل ماشین نصب میشوند، کار میکند. یکی از مهمترین حسگرها هم حسگر چشمی آلتراسونیک دزدگیر ماشین یا به عبارت سادهتر، چشمی دزدگیر ماشین است. چشمی سیستم هشدار ماشین، برای فعال شدن به ارتعاش صدا حساس است. بنابراین فرقی ندارد که سارقان به شیشه ماشین ضربه بزنند یا نزنند؛ در هر صورت اگر کسی قصد وارد شدن به خودرو را داشته باشند، چشمی دزدگیر آن را تشخیص داده و آلارم را فعال میکند.
برای استفاده بهینه از دزدگیر ماشین، نیاز است که حسگرها به درستی تنظیم شوند. در این مقاله به روش تنظیم چشمی دزدگیر ماشین خواهیم پرداخت که یکی از مهمترین اقدامات برای درست کارکردن سیستم هشدار خودروی شما است. اگر از دزدگیر ماشین استفاده میکنید، خواندن این مقاله و دانستن روش تنظیم چشمی سیستم ضد سرقت ماشین را به شما توصیه میکنیم.
سیستم ضد سرقت خودرو امروزه از اهمیت بسیاری برخوردار است. با توجه به افزایش جرایم سرقت خودرو و نیاز مردم به احساس امنیت در استفاده از خودروهایشان، نصب سیستم ضد سرقت، به عنوان یک اقدام پیشگیرانه، ضروری میباشد. یکی از عوامل مهم در عملکرد درست این سیستمها، استفاده از حسگرهای حرکتی است. بد نیست، قبل از پرداختن به تنظیم چشمی دزدگیر ماشین، کمی با چشمی آلتراسونیک آشنا شوید. چشمی دزدگیر ماشین، همانطور که گفتیم، نوعی سنسور تشخیص حرکت است که معمولا داخل اتاقک خودرو و در جایی که دید کاملی داشته باشد، مثلا روی داشبورد، نصب میشود.
وجود این حسگر، البته به شرطی که درست کار کند، باعث میشود، مشکل آژیر بی مورد دزدگیر را نداشته باشید. نظارت همیشگی و تماموقت از خودروی شما، یکی دیگر از مزایای استفاده از این سنسور است. ویژگی خوب دیگر این سنسور، عدم نیاز به نور است. این حسگر، در محیطهای تاریک هم به خوبی عمل میکند. از لحاظ قیمتی هم با وجود دقت و کیفیت بالا، سنسور چشمی دزدگیر ماشین، نسبت به حسگرهای دیگر ارزانتر است. در آخر، این سنسور برخلاف سایر حسگرها که کارکردشان در گرد و غبار یا رطوبت با اختلال مواجه میشود، حساسیتی به گرد و غبار و رطوبت ندارد. تنها کافی است، تنظیم چشمی دزدگیر ماشین را درست انجام داده باشید تا به خوبی در محافظت از خودرو به شما کمک کند.
منظور از تنظیم چشمی دزدگیر ماشین، تنظیم سه قسمت مهم سنسور حرکتی، یعنی تنظیم برد چشمی، تنظیم نمایشگر یا LED چشمی و در نهایت تنظیم جامپر یا حساسیت چشمی است. تنها در این صورت است که خیالتان از کارکرد درست دزدگیر ماشین، راحت خواهد بود و دردسرهایی مانند آژیر بیمورد دزدگیر را نخواهید داشت. یکی از دلایل تنظیم چشمی ماشین، پایین آوردن حساسیت بیش از حد سیستم ضد سرقت است. قبل از پرداختن به تنظیم چشمی دزدگیر ماشین، از نصب صحیح آن مطمئن شوید. برای نصب چشمی دزدگیر ماشین، مواردی هست که باید رعایت کنید.
چشمی را در مقابل آفتاب نصب نکنید و از ثابت بودن و استحکام آن در هنگام نصب مطمئن شوید.
زاویه لنز، بُرد و ارتفاع لنز چشمی را به دقت تنظیم کنید، مراقب باشید مانعی برای دید درست چشمی وجود نداشته باشد.
از کابلهای باکیفیت و استاندارد استفاده کنید.
بعد از نصب و قبل از استفاده، یک بار کارکرد درست آن را تست کنید.
حالا نوبت به تنظیم چشمی دزدگیر ماشین میرسد، که شامل سه مرحله است.
در ابتدا برد چشمی را با دقت تنظیم کنید
منظور از تنظیم برد چشمی، تنظیم زاویه دید و تنظیم ارتفاع مناسب چشمی است. چطور برای تنظیم چشمی دزدگیر ماشین، برد مناسب را تنظیم کنید؟ اگر دقت کنید، کنار برد چشمی، چند پیچ کوچک وجود دارد، برای دسترسی به لنز و تنظیم آن، این پیچها را باز کنید. حالا خیلی آرام و بادقت، لنز را طوری جا به جا کنید که با توجه به محل نصب آن، در بهترین حالت قرار بگیرد، پس بهترین زاویه را برای لنز چشمی انتخاب کرده و آن را فیکس کنید. باید دقت کنید تا مثلا، بدنه خودرو جلوی لنز را نگرفته باشد. معمولا در کنار قاب چشمی یک عدد وجود دارد، که میتواند برای شما یک راهنمای خوب، برای تنظیم لنز باشد.
https://network-90246.mn.co/posts/46206633
https://visbn.mn.co/posts/46206637
https://yizhanverse.mn.co/posts/46206638
https://tc-2345.mn.co/posts/46206641
https://vk.com/wall631677902_5140
https://twitter.com/xiyic886769875/status/1730200549092458967
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLScSMeBq1trqyoxNnyfB8EYZ2TUZG3YwUpqaC8eSmNCvs0aCMA/viewform
https://nutris.net/activity/p/425315/
https://www.pinterest.com/pin/916693699138659133
اگرچه مجموعه های لگو مارول عمدتاً در دسته لگو های مناسب برای پسران قرار می گیرند، اما دخترانی نیز هستند که عاشق شخصیت های ابرقهرمانی مارول هستند و می خواهند مدل های لگو مارول را تهیه کنند. انواع مختلفی از لگوهای مارول وجود دارد که شامل شخصیت های ابرقهرمانی مختلف می شود. از محبوب ترین شخصیت های مجموعه مارول لگو می توان به لگوهای انتقام جویان، لگو جنگ ستارگان و ... اشاره کرد.
وجود مدل های مختلف لگو مارول اسباب بازی های لگو مارول را برای افراد با هر سلیقه ای جالب می کند. اسباب بازی های لگو مارول از قطعات کوچک زیادی تشکیل شده است که تعداد آنها بسته به اندازه و ابعاد هر لگوی مارول متفاوت است. برخی از لگوهای مارول از پلاستیک ساخته شده اند، در حالی که سایر لگوهای مارول از لاستیک ساخته شده اند.
اسباب بازی های لگو مارول انواع مختلفی دارند. اسباب بازی های لگو مارول انواع مختلفی دارند و توسط کمپانی لگو به روش های مختلف تولید و عرضه می شوند. اندازه لگو می تواند پیچیدگی لگو مارول را کاهش یا افزایش دهد. البته هرچه لگو بزرگتر باشد، ساخت و ساخت آن دشوارتر است و این سختی باعث می شود که روند تکمیل لگو طولانی شود.
برای خرید لگو مارول و بررسی انواع اسباب بازی لگو مارول می توانید به فروشگاه بارلی توی مراجعه کنید. لگوهای مارول موجود در بارلی توی دارای تضمین اصالت کیفیت محصول را می باشند و هرکسی که بخواهد لگو مارول ارزان و باکیفیت بخرد می تواند به راحتی از بین مدل های لگو مارول موجود در این فروشگاه گزینه مناسب را انتخاب کند.
اگر به فکر خرید لگو هستید یا می خواهید برای فرزندان خود هدیه بخرید، بارلی توی شما را به خرید لگو مارول دعوت می کند. ما به شما اطمینان می دهیم که لگو مارول می تواند بهترین هدیه برای فرزندان شما باشد. هنگام خرید لگو مارول بسیار مهم است که کیفیت ساخت آن را در نظر بگیرید زیرا اگر در هنگام خرید لگو مارول به کیفیت توجه نکنید و لگو مارول را ارزان بخرید، قطعه ممکن است بلافاصله از بین برود. چیدن قطعات در کنار هم ضایعات یا قطعات لگو به خوبی روی هم قرار نمی گیرند.
توجه داشته باشید که برندهای مختلف لگو مارول قیمت های متفاوتی را ارائه می دهند. علاوه بر این، قیمت یک اسباب بازی لگو مارول به چند مورد دیگر بستگی دارد که در زیر توضیح می دهیم.
- یکی از مهم ترین عواملی که بر قیمت اسباب بازی های لگو مارول تاثیر می گذارد، کیفیت و نوع لگو مارول است. هر چه کیفیت لگو بالاتر باشد، قیمت لگو مارول بالاتر می رود.
از دیگر عوامل موثر بر قیمت لگو مارول می توان به اندازه و تعداد قطعات لگو مارول اشاره کرد. هرچه اندازه لگو مارول بزرگتر باشد، هزینه های بیشتری را هنگام خرید لگو مارول باید بپردازید.
لگو مارول یک سبک ابرقهرمانی مانند لگو بتمن و لگو اسپایدرمن دارد. به همین دلیل در کودکان و نوجوانان بسیار شایع است. با توجه به علاقه زیاد کودکان به این لگوها، والدین اغلب به دنبال لگوهای ارزان قیمت مارول هستند. برندهای چینی زیادی وجود دارند که لگو مارول را با قیمت های پایین و ارزان عرضه می کنند، اما باید بدانید که این لگوها قطعا در مقایسه با برندهای خارجی کیفیت بالایی ندارند. با این حال، اگر قصد خرید ارزان لگو مارول را دارید، توصیه می کنیم به فروشگاه های لوازم لگوهای خارجی مراجعه کنید، زیرا قطعا مدل های ارزان قیمت و خاص لگو مارول را نسبت به کیفیت آن ها پیدا خواهید کرد.
نهایت دقت و ظرافت برای ساخت هر یک از مدل های اصلی لگو مارول به کار رفته است. وقتی بچهها این لگوهای مارول را تکمیل میکنند، میتوانید طراحی زیبای تمام جزئیات را ببینید. مدلهای اصلی لگو مارول توسط طراحان حرفهای اسباببازی طراحی شدهاند تا کودکان و نوجوانان بتوانند از بازی با آنها لذت ببرند و نتیجه شگفتانگیز را ببینند.
محبوبیت لگو مارول به بسیاری از فروشگاه های اسباب بازی این فرصت را داد تا لگو مارول را عرضه کنند. این روزها تقریباً هر فروشگاه لگو، انواع لگوهای مارول را در دسته بندی های خود عرضه می کند. مارول لگوها بسیار مورد استقبال قرار می گیرند و بسیاری از والدین بر اساس علایق و سلیقه فرزندانشان، لگوهای مارول را خریداری می کنند.
با این حال، ممکن است با این سوال مواجه شده باشید که در واقع بهترین لگو مارول کدام نوع لگو است؟ برای پاسخ به این سوال باید بگوییم که نمی توان یک مدل خاص را به عنوان بهترین لگو مارول نشان داد، زیرا هر مدل لگو مارول طرفداران خود را دارد. اما باید بدانید که بهترین لگو مارول در واقع یک لگو است که با کمک مواد خوب و با کیفیت ساخته شده است.
Today my little listeners, I’m gonna tell you the story of Thumbelina!
Once upon a time, there was a woman living alone in a distant village. She was feeling only after the tragic death of her husband. She always wanted a child, but she hadn’t any. One day, she decided to visit her good friend who was also a witch.
The witch, gave her a grain of barely and said:
go home and plant this.
so the woman did so.
The very next day, a beautiful Tulip flower had grown from the grain. It was so beautiful. the woman hadn’t seen any flower like this in her life. When the flower blossomed, there was a pretty little girl inside it. The girl was no bigger than a thumb.
The woman fell in love with the girl and named her: Thumbelina
Thumbelina took away the woman loneliness. Woman would always tell her stories during the day. Sometimes woman would made a boat out of tulip petal which Thumbelina could row in a plate of water with it!
The woman made a bed with a walnut shell and a blanket out of rose petal for her. So Thumbelina had a soft and cozy bed to sleep every night.
One night, While Thumbelina was sleeping, a frog came by and see her through the window!
Wow! Such a beautiful girl! She would be a great bride for my son! He thought to himself.
So he grabbed Thumbelina and headed back to his house. Seeing his future bride, his son was happy.
I will marry her, daddy! But first, I have to build her a beautiful house.
Ok son! So until then, I will put her on the water lily in the middle of the pond so she doesn’t run away.
So the frog put Thumbelina on the lily leaf in the middle of the pond.
Thumbelina tried so hard to escape, but she couldn’t. So she burst into tears. Two minnows who were sitting under the leaf, heard her crying:
Why are you crying little girl? They asked. What’s the matter?
Thumbelina started to tell her story. When she finished, minnows decided to help her. They started nibbling the lily stem. It was soon after when the stem broke and the leaf floated away with Thumbelina.
But Thumbelina’s happiness didn’t last long. An ugly Beetle came and took Thumbelina to his house! The beetle called his friends and showed them his pretty new prisoner. But they weren’t happy to see Thumbelina!
Oh my friend! You should let her go! She is very different from us. She doesn’t belong here. you better let her go. Said his friends.
So the beetle dropped our Thumbelina in the long grass and flower.
Although she was happy that she was free from her captors, she didn’t know her way back to home! Days came by and she would eat the pollen of the flowers and drink the dew from their leaves.
One day as she was walking, she accidently saw a house that was made of mud. Its entrance was strange and round. She knocked one the door and waited. After a while, a mouse opened the door.
Hello little guest! I think it’s cold out there! Do you wanna come in? Said the mouse.
Yes! thank you!
So what is your story tiny girl?
Thumbelina started to tell the whole story for her new friend.
Don’t worry at all! You can stay here as long as you want.
So Thumbelina started her new life in her new house. She wanted to be useful, so she would cook food every day and tell stories for little mouse.
One day, when Thumbelina was cooking, mouse came by and said:
I invited a good friend of mine. He is one of the richest mice ever.
So Thumbelina cooked a delicious dinner. That night, all three of them talked and had a great time at the dinner table. The rich mouse fell in love with Thumbelina and said:
I will marry you! I want you to come with me and visit my house!
Thumbelina had no choice, So The three of them headed to the house of the rich mouse. in the middle of their journey, they reached a tunnel where they found an injured swallow.
What is he doing down here?! He should be in the air! Said the rich mouse rudely and kicked the swallow!
Thumbelina was shocked.
How could anyone treat another like this! Oh dear! She thought!
So she ran away when she got a chance. She hid behind a rock and waited for the mouse to go! Then she came back and took care of the swallow until he was fine and healthy again. It was spring and the swallow was able to fly again.
I have to go and find my family! They went to a warmer place! come with me! We’re gonna have so much fun! Said the swallow!
But Thumbelina had enough adventure! So she said goodbye to the swallow and he flew away!
months passed and Thumbelina was still wandering in the nature when she stumbled upon the rich mouse again!
OH my beloved tiny bride! I’ve been looking for you for months! Now that I found you, you have to marry me!
Thumbelina knew that there is no way out of this!
OK! But please let me spend just one day more in the open air before coming with you to your underground house.
As she was spending her last hours in the open field, she heard a familiar voice:
Come! Come away with me where your sprit will always be free! Said the swallow!
Happy of meeting her old friend, she agreed to go on a trip with him. She hopped on his back and they took of. They flew over forests, oceans and lands!
When they reached the land of flowers, The swallow landed Thumbelina on a beautiful rose petal and said:
This is the kingdom of flowers! And This is their king!
He was a handsome young king with a pair of wings who was surrounded by lovely flowers. The king immediately fell in love with Thumbelina!
Once upon a time, a poor miller lived with her three sons. Years has passed and the miller of our story got old and died. He left nothing for his sons except a mill, a donkey and a cat. The oldest boy took the mill. The middle one took the monkey. So The cat was the youngest boy share.
Well! The youngest boy whispered, I will eat this cat and make some gloves with its fur! And that is the end of it! I won’t have anything else and I will die out of hunger!
The cat, who was listening stated to talk:
OH dear master! Don’t be sad at all! Just give me a bag and a pair of boots! The will show you that I’m not such a bad inheritance!
The boy, who saw many trick from the cat over all that years, which it performed to catch mice like pretending to be dead or hiding in the grain. So he thouth:
It doesn’t seem impossible that this cat could help me!
So he gave his bag to the cat and spend his last coins for buying a pair of boots for it!
looking gallant in the boots, he put bran and corn in his bag and put it around his neck. Then he slept near rabbit nest, pretending to be dead. He waited for innocent rabbits to come around and look for corn and bran.
Not very long after, a stupid naughty rabbit came and jumped into his bag. The Puss quickly closed the bag. Happy with his caught, He went to the palace and asked for talking to the emperor!
OH! His Majesty! I brought you a warrior rabbit! My proud master, Marquis of Carabas, ordered me to present to you.
Tell your master that I thanked him and he does me a great deal of pleasure.
After that, Puss again hid in the cornfield, holding still his bag open, and when a brace of partridges ran into it he closed the bag and caught them both. He went and made a present of these to the king, as he had done before of the rabbit. The king, in like manner, received the partridges with great pleasure, and ordered him some money for drink.
In this way, the cat continued for two or three months to bring presents to the king, always saying that they were from his master, the Marquis of Carabas. One day in particular, he heard at the palace that the king was planning to drive in his carriage along the river bank, and he decided to take his daughter with him. The Princess was the most beautiful girl in the kingdom.
Puss in Boots said to his master:
Follow my lead and your future is made. You have to but go and wash yourself in the river, in the place that I shall show you, and leave the rest to me.
The youngest son did the exact him, without knowing why or wherefore. While he was washing, the king passed by, and the cat began to cry out:
Help! Help! My Lord, Marquis of Carabas, is drowning!
At this noise the king put his head out of the coach window, and finding it was the cat who had so often brought him such good things, ordered his guards to run quickly to the aim of his Lordship, the Marquis of Carabas.
While they were helping the poor Marquis out of the river, the cat came up to the coach and told the king that while his master was washing, there came by some Thieves, who took his clothes:
Thieves! Thieves! He moaned!
This tricky cat had hidden the clothes under a great stone. The king immediately commanded the guards of his wardrobe to run and prepare one of his best suits for the Lord Marquis of Carabas.
The king was very happy to meet the Marquis of Carabas. The Miller’s boy looked really handsome in royal clothes. The king’s daughter took a secret glimpse to him. And soon, she fell in love with him because of his manners and good look!
The king invited him to sit in the coach and ride along with them. Celebrating the progress of his project in his heart, the cat started to march before the coach. after a while, He saw countrymen who where mowing a meadow:
OH you kind hearted people! I order you to tell the king that this meadow belongs to my master, Marquis of Carabas, or I will command those guards to kill you all!
Moments later, The king asked the countrymen:
Who owns this meadow that you are mowing, people?!
To my Lord Marquis of Carabas! answered they altogether, since the cat scared them to death!
You see, your majesty, said the Marquis, this meadow gives a plentiful harvest every year!
They started moving again. The Puss who was still walking in front of them, met with some reapers, and said to them:
Good people, you who are reaping, you have to tell the king that all this corn belongs to the Marquis of Carabas, I’ll order those soldiers to kill you.
The king, who passed by a moment after, wished to know to whom all that corn, asked the reapers:
Who does own this corns?
To my Lord Marquis of Carabas, replied the reapers.
Then the king said:
Let us now head to your castle.
See more: free kids stories
That day Dim Dim and his friends gathered around the square!
DimDim said excitedly:
I’m going to tie a Dinocity flag around my neck and wear a tasseled hat!
Dinosol said:
So I will wear my beautiful skirt and colorful wig.
I really love football! I go to Sangi Stadium to see all the matches! We will definitely have a lot of fun this time! said Dinomani.
Yeah! Sure! Aha! Is your seat number written on your ticket?
DimDim said:
Yes! My seat number is 879!
My seat number is 877!
Hooray! So we sit together! What is your seat number?
Dino Money said with a big smile:
Seat number 7!
Dinosol and Dim Dim said together:
What?? You must be joking!!!
No! Why joke?!
Dinosol said:
The seat number seven is very close to the field! That is a VIP seat!
Yes! I have bought a VIP ticket!
Dim Dim said with regret:
Good for you!
But Dinosol said:
After all, there is nothing special! It is the same football match! But he will be a little closer!
Dinomani said:
Does not matter? You sit at the end of the stadium and I sit right next to the field! I can touch the match ball!
Dim Dim said:
Are you really telling the truth? I also like to sit there!
Dinomani said:
Come on! Buy a ticket for the VIP seat! This way we can watch the game together!
Yes! Yes! I’m gonna do the same thing!
Dinosol said:
DimDim! DimDim! Don’t buy a ticket! You have a ticket! The VIP ticket is very expensive, it also shows the same match!
Dinomani said boredly:
You keep repeating yourself! DimDim don’t listen to her! You have a lot of savings! Go take it from your savings and let‘s buy you a ticket!
DimDim, who really wanted to sit in the VIP seat, ran and went home! The whole house was crowded! His father was preparing himself for the match! He had spread flags and colorful hats on the ground and was trying them one by one. When he saw his son, he said:
Source: moonzia.com